محل تبلیغات شما
به نام بیدار کننده خاطرات؛

 

بعضی وقتا یوهویی یه گریز بزرگ به گذشته می زنم و دیوونه میشم!

(راستی راستی دیوونگی هم عالمی داره.)

یادم میفته به گذشته های دوری که برام پر بود از خاطرات؛ احساسات تلخ و شیرین؛ حالاتی تکرار نشدنی و خلوتهایی بی بدیل.

دلم برا دفتر دلنوشته هام برای خدا تنگ شده

دلم برا نیمه شبایی که با خدا مثل یه پدر و پسر خلوت داشتم و راحت حرفامو بهش می گفتم تنگ شده.

دلم برا شبای بارونیِ پشت پنجره تنگ شده.

دلم برا هوای جنون انگیز بعداز بارون تنگ شده.

دلم برا  خودم تنگ شده.

 

پ ن: امشب دیوونه ام!

آتشی در سینه دارم جای دل...

کاری ندارم بقیه چی میگن...

عجیب، دلتنگِ نوشتنم...

تنگ ,برا ,دلم ,خاطرات؛ ,دیوونه ,راستی ,دلم برا ,تنگ شده ,شده دلم ,به گذشته ,خلوت داشتم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها